دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ – Monday 05 May 2025

ساعت: ۱۷:۵۹

ایران ابزار نفوذ روسیه و چین در بازار جهانی انرژی

روسیه می‌تواند از ایران به عنوان شریکی برای تقویت سیاست انرژی خود و کاهش نفوذ آمریکا در بازار جهانی انرژی استفاده کند.

به گزارش “راهبرد انرژی“، استراتژی به اصطلاح «فشار حداکثری» ترامپ علیه ایران، ناخواسته نفوذ روسیه و چین را در منطقه تقویت می کند. تحریم‌های شدید آمریکا، ایران را از نظر اقتصادی منزوی نموده و آن را مجبور به تکیه بیشتر بر روسیه و چین کرده است. چین با خرید نفت ایران با قیمت‌های مطلوب، از تحریم‌های آمریکا سود می‌برد. ایران بیش از ۹۰ درصد نفت خام خود را، اغلب از طریق کانال‌های غیررسمی، به چین می‌فروشد. چین یک قرارداد ۲۵ ساله با ایران امضا کرده است که امکان سرمایه‌گذاری قابل توجهی در زیرساخت‌ها و صنعت انرژی ایران فراهم کرده و تأمین انرژی و موقعیت اقتصادی چین را تقویت می‌کند.

تحریم‌های غرب علیه روسیه و ایران، هر دو کشور را به همکاری اقتصادی و نظامی نزدیک‌تر تشویق کرده است. روسیه می‌تواند از ایران به عنوان شریکی برای تقویت سیاست انرژی خود و کاهش نفوذ آمریکا در بازار جهانی انرژی استفاده کند. روسیه و ایران همچنین همکاری نظامی خود را به ویژه از طریق تبادل سلاح و فناوری تعمیق بخشیده‌اند. ایران در طول جنگ اوکراین با پهپادها و موشک‌ها از روسیه حمایت کرد. از سوی دیگر، روسیه تمایل خود را برای کمک به ایران در غنی‌سازی اورانیوم نشان داده است.

ترامپ از اسرائیل حمایت می‌کند و در صورت توسعه سلاح‌های هسته‌ای توسط ایران، اقدام نظامی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران را در نظر دارد. در حالیکه ترامپ خود پیشنهاد مذاکره با ایران را داده، استراتژی «فشار حداکثری» را رها نکرده است. این امر می‌تواند در صورت عدم دستیابی به توافق، به تشدید تنش منجر شود. خطر اینست که حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران که تنها جدول زمانی ایران برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای را به عقب می‌اندازد، می‌تواند باعث ایجاد یک درگیری بزرگ منطقه‌ای شود که آمریکا نیز در آن درگیر خواهد شد.

در درازمدت، رویکرد کوته‌بینانه ترامپ می‌تواند تشکیل یک بلوک ضد غربی را تشویق کند که موازنه قدرت جهانی را به نفع روسیه و چین تغییر می‌دهد. ایران به طور فزاینده‌ای در حال تبدیل شدن به بخشی از بلوک روسیه-چین-ایران است که با نظم جهانی به رهبری آمریکا مخالف است.

با این وجود، دولت ترامپ در تلاش است تا از بی‌اعتمادی تاریخی بین روسیه و چین سوءاستفاده کند. روسیه از ایفای نقش به عنوان یک «شریک کوچک» در رابطه خود با چین احساس ناراحتی می‌کند. ترامپ می‌تواند با ارائه گزینه‌های اقتصادی و امنیتی به روسیه، این بی‌اعتمادی را تشدید کند.

اما به لطف تحریم‌های غرب، روسیه در حال حاضر به شدت به چین وابسته است، به ویژه برای صادرات انرژی. چین از روسیه حمایت کرده و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدتی را ارائه می‌دهد که جایگزینی آنها دشوار است. در عوض، چین نیز می‌تواند به همان اندازه از همکاری استراتژیک روسیه بهره مند شود. با ذوب شدن یخ‌های قطب شمال به دلیل تغییرات اقلیمی، روسیه می‌خواهد مسیر دریای شمال را از طریق قطب شمال گسترش دهد که زمان حمل و نقل کالاهای چینی به اروپا را تقریبا به نصف کاهش می‌دهد. چین همچنین در تحقیقات قطبی فعال است، خود را به عنوان یک کشور قطب شمال توصیف می‌کند و با روسیه برای ساخت یخ‌شکن‌های قدرتمند همکاری می‌کند.

پوتین از منافع امنیتی ترامپ در قطب شمال برای متقاعد کردن او به توافق مطلوب اوکراین استفاده می‌کند. روسیه همچنین به دنبال حفظ استقلال خود و جلوگیری از وابستگی بیش از حد به چین یا به دست گرفتن جایگاه ثانویه در صحنه جهانی است. با اینحال، تا زمانی که تنش‌ها بین روسیه و غرب ادامه داشته باشد، بعید است که شکافی بین روسیه و چین ایجاد شود.

ترامپ در پی منصرف کردن روسیه از همکاری نزدیک خود با چین با ارائه مشوق‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی است: ترامپ به دنبال پایان سریع جنگ در اوکراین می باشد، به ویژه از طریق دادن امتیازاتی به روسیه، مانند به رسمیت شناختن ادعاهای ارضی آن (به عنوان مثال، در کریمه و دونباس).

ترامپ همچنین می‌تواند پس از دستیابی به آتش‌بس یا شاید توافق صلح با اوکراین، به دنبال کاهش تحریم‌های غرب علیه روسیه باشد. این امر به روسیه امکان دسترسی به بازارها و سرمایه‌گذاری‌های غربی را می‌دهد و آن را کمتر به چین وابسته می‌کند. با این حال، بسیاری از تحریم‌ها توسط کنگره تعیین می‌شوند و به سادگی توسط ترامپ قابل لغو نیستند.

ترامپ همچنین می‌تواند نظر مثبت روسیه را در مسائل ژئوپلیتیک، مانند کاهش نیروهای ناتو در مرزهای روسیه یا به رسمیت شناختن منافع روسیه در قطب شمال، جلب کند. بنابراین، ترامپ روابط با اروپا و اوکراین را به نفع روسیه تیره می‌کند: مسکو همیشه به دنبال تضعیف روابط فراآتلانتیک بوده است. واشنگتن در پی اینست که مسکو را متقاعد کند در مشارکت استراتژیک خود با چین تجدید نظر کند.

ترامپ می‌خواهد روسیه را از مدار چین خارج کرده و از تنش‌های بین دو کشور برای تثبیت دوباره جایگاه آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی مرکزی استفاده کند. ایجاد شکاف بین روسیه و چین پیشتر در جنگ سرد رخ داد، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی و چین با هم درگیر شدند و پکن نگران حمله هسته‌ای شوروی بود. ریچارد نیکسون، رئیس جمهور آمریکا در آن زمان از این فرصت برای گشایش به سوی چین استفاده کرد.

متاسفانه برخلاف نیکسون، ترامپ فاقد یک مشاور استراتژیک مانند هنری کیسینجر است که بتواند از طریق مانورهای دیپلماتیک ماهرانه، اطمینان حاصل کند که روابط دو کشور دیگر بهتر از روابط آنها با آمریکا نیست. برعکس: امروز، پکن و مسکو روابط بهتری با یکدیگر نسبت به واشنگتن دارند. پوتین و شی جین پینگ در بی‌اعتمادی به آمریکا مشترک هستند و غرب را رو به زوال می‌دانند. پوتین ممکن است به بهبود روابط با آمریکا امیدوار باشد، اما روسیه از نظر اقتصادی بیشتر به چین متکی خواهد بود و همچنین نیم‌نگاهی به جانشین آینده ترامپ در کاخ سفید دارد که احتمالا با روسیه چندان دوستانه نباشد.

 

منبع: https://www.focus.de/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Energy Strategy
اتاق خبر انرژی